loading...
تاریخ ایران از آغاز تا اسلام
کوروش بازدید : 18 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

 

او (کورش) هیچگاه نظیر خود را در این جهان نداشته، او یک مسیح بود، مردی که تقدیر در باره اش مقرر داشته که باید برتر از دیگران باشد.«گوبینو»میراث باستانی ایران ریچاردفرای رویه 133

نخستین گام به سوی ایجاد مرزهای امنیت استراتژیک

سرزمینی که در آغاز بدست کورش افتاد، از سوی شمال غربی به رود هالیس، و از سوی جنوب غربی به سرزمین عیلام( دولت غیر آریایی عیلام در سال 645پ.م یک سده پیش از ظهور کورش به وسیله آشور بنی پال امپراتور آشور به طور کامل نابود شد و عناصر سیاسی و فرهنگی آن تجزیه گردید.«تاریخ تمدن عیلام، یوسف مجید زاده» ) که در گذشته جز سرزمین آشور بود و پس از سرنگونی نینوا جز دولت ماد شد و سپس در قلمرو حکومت کورش قرار گرفت. و از این سمت کورش با دولت بابل همسایه گردید و رود دجله سرحد دو سرزمین قرار گرفت. از سمت شمال- در ناحیه ی میان دو دریای سیاه و کاسپین، کورش وارث سرزمینی شد که با قبایل ساسپیرها یعنی ایبری ها یا گرجی ها هم مرز بود.

ناحیه کوهستانی جنوب غربی و مغرب دریای کاسپین یعنی جایگاه کادوسیان ها و کاسپین ها ظاهرا در زیر سیطره ی دولت ماد نبود و در آغاز نیز به فرمانبرداری کورش در نیامد.(با وجود این، ایجاد امنیت در خطه شمالی متصرفات کورش در همان آغازین روزهای حکومت او لزوم لشکرکشی به این منطقه را ایجاب می کرد.. این این سرزمین ها که میان دریای سیاه و کاسپین قرار داشت زمانهای پسین قفقاز و یا به اصطلاح پارسیان کوه قاف نامیده شد. کورش در این لشکرکشی به نزدیک رودی رسید که در آن زمان به نام رود«سایروس» یا رود کورش نامیده شد و هنوز هم به همین نام «کور» معروف است.

با وجود این که این رودخانه سرحد طبیعی و دفاعی میان دودریای کاسپین و سیاه را تشکیل می داد کورش دستور داد سدی آهنین موسوم به «داریال» در این نقطه بنا کنند و بسیار جای افسوس دارد که تاریخ نگاران یونانی به تدوین این لشکرکشی اعتنا نکرده اند.« کورش کبیر- ابوالکلام آزاد. برگردان باستانی پاریزی رویه 78» )

با نگاهی به سرعت فتوحات کورش بزرگ و توجه به این موضوع که او تنها پس از 4 سال از پیروزی بر مادها به سوی غرب تاخت، نشان دهنده ی و بیانگر واقعیتی است که با ایجاد حکومت نوین، کورش دگرگونی های بسیار زیاد و بنیادی را در سطح های گوناگون جامعه لازم نمی دید و در ظاهر تغییر دولت و سیاست بدون خونریزی و با آرامش و رضایت مردم ایران زمین انجام شده بود، زیرا شورش و نا آرامی پس از این رویداد گزارش نشده است.

با توجه به نظم نوین از دیدگاه کورش،آنچه که لازم و ضروری بود که پدید آید، ایجاد ارتشی نیرومند، متمرکز و سازمان یافته بود که بتواند در آینده ای نزدیک شاه را در جبهه هایی بسیار دورتر از هگمتانا یاری رساند.

شورش سربازان مادی در پاسارگاد علیه آستیاگس، شاه ماد و تسلیم شدن او به کورش در سال 550 پ.م نه تنها این نکته را نشان می دهد که جنگجویان ماد، کورش را به چشم بیگانه ای نمی نگریستند، بلکه این موضوع خود نشان دهنده ی است که پادشاهی ماد را نوعی حق و میراث او می دیدند که این نیز نشانه ایست که انتساب کورش را به خاندان ماد و داستان هردوت را در مورد مادرش ماندانا تایید می کند.

در شاهنشاهی پهناوری که اکنون بوجود آمده بود و در اختیار کورش قرار گرفته بود و تنوعی که در نژاد، اقلیم و فرهنگ آن به چشم می خورد مهمترین موضوعی که اندیشه کورش بزرگ را سخت متوجه آن کرده بود، حفظ امنیت این سرزمین، گسترش آن، گذر از سرزمین های پر خطر و بوجود آوردن مرزهای بی خطر برای ایجاد آینده ای با ثبات بود.

پیش روی کورش بزرگ به سمت غرب

هدفهای کورش در غرب تصرف ساحل دریای مدیترانه بود که همه راه های بزرگی که از مرکز ایران می گذشت به بندرهای آن پایان می یافت و همچنین تصرف آسیای کوچک که در این سرزمین یونانیان مهاجر، در کنار دولت ثروتمند لیدی، پایگاههای بزرگ بازرگانی را در اختیار داشته و با وجود اختلاف با یکدیگر، کاملن منافع خویش را می شناختند و از نظر فرهنگی به مادر شهر سارد وابسته بودند.

اما آنچه از دیدگاه خاورشناسان دورمانده است و باید به هدف های گفته شده افزود، حرکت های دوراندیشانه و استراتژیکی کورش بزرگ است برای ایجاد مرزهای دریایی در دورترین نقاط غرب آسیا، جنوب دریای سیاه و حفظ امنیت در جنوب آسیای کوچک که به دریای مدیترانه منتهی می گشت، یعنی تصرف آنچه پیرامون آسیای کوچک در اختیار دولت شهرهای بازرگانی یونان بود و افزودنش به متصرفات حکومت ایران و ایجاد یک مرز دریایی بی خطر در گرداگرد آسیای کوچک.

پیش از کورش، غربی ترین نقطه ی مرزی دولت ماد رودخانه هالیس بود که در ایالت کاپادوکیه واقع در مرکز آسیای کوچک جاری بود و به دریای سیاه می ریخت. این نقطه مرزی، پس از یک نبرد طولانی 5 ساله میان دولت یونانی لیدی به رهبری کرزوس و دولت ماد به فرمانروایی هوخشتره به وجود آمد. صلح در 28 مه 585پ.م به دنبال گرفتگی خورشید(کسوف) صورت گرفت، هیچکدام از طرفین پیروز نشدند و رودخانه هالیس(قزل ایرماق) به عنوان مرز دو طرف تعیین شد.

پیش از برافتادن پادشاهی ماد، سرتا سر شرق نزدیک میان 4 نیروی بزرگ ماد، بابل، لیدی و مصر تقسیم شده بود و کورش نیرومندترین آنها، یعنی ماد را شکست داده بود. مادها ادعای فرمانروایی بر آشور، یعنی میان رودان، سوریه، ارمنستان، و کاپادوکیه را در سر داشتند و فشار نظامی هووخشتره به آسیای کوچک و جنگ 5ساله ی او بر علیه لیدی خود گواه این مدعاست. اما با گذشت زمان و سسستی آخرین دشاه ماد و شکست او بوسیله ی کورش، ادعای فرمانروایی بر سرزمین های یاد شده به وسیله ی کورش از سرگرفته شد.

بر افتادن فرمانروایی ماد ، موازنه ی دقیق 3 نیروی دیگر را در منطقه بر هم زد. از این رو براه افتادن جنگ به آسانی پیش بینی می شد.کورش می دانست تا این سه نیرو در منطقه وجود دارند ایجاد یک حریم امنیتی در پیرامون متصرفاتش و تضمینی مطمئن برای مرزهای آینده ی سرزمین او وجود نخواهد داشت. او می دانست که این 3 دولت بر ضد او با یکدیگر متحد خواهند شد و این پیش بینی بسیار درست از کار در آمد.

کرزوس بر این امید بود که اینک دولتی متمرکز نابود شده و کورش نخواهد توانست این تمرکز برباد رفته را زنده کند. از این رو بفکر تصرف بخشی از سرزمین های ماد که در آن سوی شرقی تر هالیس واقع شده بود افتاد و این فکر او را وادار کرد تا از مرز پیشین هالیس بگذرد به این امید که از بازمانده های شاهنشاهی ماد بهره ای بر گیرد.

کورش به محض دریافت حرکت نیروهای لیدیایی، به سرعت نیروهای پارسی را به سوی غرب راند و در پتریا با کرزوس روبرو شد. پادشاه هخامنشی پیش از این نبرد با نبونید شاه بابل صلح نموده بود تا به هنگام نبرد با کرزوس از پشت سر خود ایمن باشد.

نبرد پتریا به جایی نرسید و با آغاز زمستان سرد سال 546پ.م کرزوس به شهر خود سارد بازگشت و به امید بهار نشست و چون نیروهای پارسی را استوار دیده بود با فرستادن سفیرهایی، به مصر، بابل و اسپارت اتحادی 4 گانه پدید آورد تا شاید بتواند در کنار این پیوند در بهار آینده کورش و ادعاهای او را برای همیشه نابود سازد.

اما زمستان 546پ.م آینده ی کرزوس، لیدی و اتحاد 4 گانه را رقم زد. برای رهبران اتحاد چهارگانه، دیگر بهاری پدید نیامد. دولت هخامنشی از راه رسیده بود و بهاران آینده به او تعلق داشت. زمستان 546پ.م برای کورش و پارسیان بهار بود زیرا ثروتمندترین شهر جهان بدست آنان گشوده شد و اندکی پس از آن آسیای کوچک نیز به آنان تعلق می گرفت.

سارد زرین در فاصله کمتر از 14 روز محاصره به دست سردار پارسی که بر فراز قله های پر برف پیرامون شهر موضع گرفته بود به روشی ناباورانه گشوده شد. اینک دروازه ی یونان و سرزمین ایونیه در دست پارس ها بود.

کورش پیش از ترک آسیای کوچک، موفق شده بود این سرزمین را بدست فرمانروایان مستبد یونانی- تیرانها- که خود را سر سپرده ی ایرانیان نشان می دادند، اداره کند. اما آنچه برای کورش بزرگ باارزش و مهم بود، رسانیدن مرزهای غربی دولت نوین هخامنشی به روی دریاهای آزاد بود. این دریاها برای پارسیان بسیار ارزشمندتر از سرزمین های تسخیر شده ی جدید بودند زیرا در نظر پارسیان از آن سوی دریاها دیگر خطری آنان را تهدید نمی کرد.

این نخستین برخورد بین دنیای پارسیان و جهان یونانی، برخوردی سرنوشت ساز و تعیین کننده برای دو ملت بزرگ شرق و غرب بود و هیچکدام از دو ملت اهمیت این برخورد سرنوشت ساز را نشناخت. اما بی گمان این برخورد نخستین دنیای یونانی را شکوفا کرد و آنان را با استعداد و تواناییهایشان آشنا نمود. از آین پس تا پایان دوره هخامنشی، پارسیان سرور بودند و یونانیان پیرو. با اینهمه این برخورد، دو جریان کاملن متضاد را در تاریخ روشن ساخت و سبب ساز سرنوشت پسینی برای مردم هر دو سرزمین شد. به گفته ی «منتسکیو در روح القوانین: " ایرانیان یا رنجبرترین مردم جهان که به کار دامپروری و کشاورزی سرگرم بودند و زمین را مقدس می خواندند با جامعه ای از پهلوانان و جنگاورانی که در یونان به کار بازرگانی سرگرم بودند، برخورد کردند، برخوردی کاملن متفاوت که سبب ساز تولد اروپا شد." (یونانیان و بربرها، امیر مهدی بدیع برگردان احمد آرام رویه 210)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از چه دوره ای خوش تان می آید؟
    از کدام پادشاه خوشتان می آید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 258
  • بازدید کلی : 1,231